الثقلین

الثقلین
انّ کثیر من النّاس عن ایتنا لغافلون
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان الثقلین و آدرس quran1001.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





«دروس‌ حضرت‌ امام‌ صادق‌ علیه السلام در كلام‌، فلسفه‌، حكمت‌»

«طبّ، كيمياء، داروسازي‌، و جميع‌ علوم‌ طبيعي‌ از معدن‌»

«گياه‌، حيوان‌، انسان‌، ستاره‌ شناسي‌ و غير ذلك‌»

عالم‌ جليل‌ و حِبْر نبيل‌ شيخ‌ محمّد حسين‌مظفّر در كتاب‌ خود چنين‌ آورده‌است‌:

علم‌ طبّ:

خداوند متعال‌ كتاب‌ خود را براي‌ روشنگري‌ تمام‌ چيزها فرود آورد. و به‌ طوري‌ كه‌ گفته‌اند: تمام‌ مسائل‌ طبّي‌ را خدا در دو كلمه‌ جمع‌ كرده‌ است‌: كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَلَاتُسْرِفُوا.

«بخوريد و بياشاميد، و از حدِّ اعتدال‌ و ميانه‌ روي‌ تجاوز مكنيد!»

وبنابراين‌ غرابتي‌ندارد اگرعالمين‌به‌قرآن‌همچنين‌عالمين‌ به‌علم‌ طِبّ بوده‌باشند.

علومي‌ كه‌ از عالمين‌ به‌ ظهور پيوسته‌ است‌ از علوم‌ طبايع‌ و أمْزِجَه‌ و منافع‌ و مضارّ ايشان‌ ما را ارشاد مي‌نمايد بر آن‌ كه‌ علم‌ طبّ نزد آنان‌ بوده‌ است‌. يكي‌ از علماء گذشته‌ بسياري‌ از اين‌ گونه‌ علوم‌ را از گفتارشان‌ گردآوري‌ نموده‌ و به‌ «طبُّ الائمَّة‌» نامگذاري‌ نموده‌ است‌.

من‌ چنين‌ گمان‌ دارم‌ كه‌ اين‌ كتاب‌ امروزه‌ وجود ندارد مگر اينكه‌ مجلسي‌ - طاب‌ ثراه‌ - در «بحارالانوار» مقدار بسياري‌ از آن‌ را روايت‌ كرده‌ است‌ چنانكه‌ شيخ‌ حُرّ عامِلي‌ در «وسائل‌ الشّيعة‌» بسياري‌ از آن‌ كتاب‌ را نقل‌ كرده‌است‌.

و براي‌ دلالت‌ بر علم‌ امام‌ صادق‌ علیه السلام به‌ طبّ بس‌ است‌ آن‌ اخباري‌ كه‌ در توحيد مفضّل‌ از طبايع‌ اشياء، و فوائد ادويه‌، و كالبدشناسي‌ و معرفة‌الجوارح‌ كه‌ علم‌ تشريح‌ متكفّل‌ آن‌ مي‌باشد آمده‌ است‌، و در بعضي‌ از مناظرات‌ حضرت‌ با طبيب‌ هندي‌ مطالبي‌ شاهد گفتار ما آمده‌است‌.

و اگر نويسندۀ پژوهشگري‌ بخواهد كتابي‌ را دربارۀ آنچه‌ كه‌ از وي‌ وارد گرديده‌ است‌ در خواصّ و فوائد اشياء، و در علاج‌ دردها و امراض‌ و در طرز جلوگيري‌ از امراض‌ واگيردار و كيفيّت‌ «واكسيناسينه‌» كه‌ در لابلاي‌ كتابهاي‌ حديث‌ و نحوها متفرّق‌ است‌، بنويسد و گردآورد چه‌ بسا به‌ بسياري‌ از حقايق‌ علمي‌ طبّي‌ برخورد مي‌نمايد كه‌ غير از علم‌ پزشكي‌ جديد، از آن‌ پرده‌ برنداشته‌ است‌ مانند معالجۀ تب‌ با آب‌ سرد. چون‌ هنگامي‌ از وي‌ دربارۀ مرض‌ تب‌ سوال‌ كردند، فرمود: إنَّا أهلُ بَيْتٍ لَانَتَدَاوَي‌ إلَّا بإفَاضَةِ الْمَاءِ الْبَارِدِ يُصَبُّ عَلَيْنَا. «ما اهل‌بيتي‌ هستيم‌ كه‌ مرض‌ تب‌ را معالجه‌ نمي‌كنيم‌ مگر به‌ آنكه‌ آب‌ سرد بر روي‌ ما ريخته‌ گردد.»

و ما حواله‌ات‌ را در اين‌ امر به‌ كتاب‌ الاطعمة‌ و الاشربة‌ از «وسائل‌ الشيعة‌» ج‌3 ص‌ 276 تا ص‌ 311 مي‌دهيم‌ تا چيزهاي‌ بسياري‌ نظير اين‌ امور را ملاحظه‌ نمائي‌.

علم‌ جَفْر:

كلمۀ جفر در أصل‌ لغت‌ به‌ معني‌ برّه‌ مي‌باشد هنگامي‌ كه‌ بزرگ‌ شود و غذا خور گردد. و شايد علّت‌ تسميه‌ اين‌ علم‌ به‌ جَفْر آن‌ باشد كه‌ در اصل‌، اين‌ علم‌ را بر روي‌ پوست‌ بچه‌ گوسپندي‌ نوشته‌اند فلهذا به‌ نام‌ محلّ آن‌ ناميده‌ شده‌ است‌. علم‌ جَفْر علم‌ حروف‌ است‌ كه‌ به‌ واسطۀ آن‌ از حوادث‌ آينده‌ اطّلاع‌ حاصل‌ مي‌شود.

از حضرت‌ امام‌ صادق‌ علیه السلام مروي‌ است‌ كه‌ نزد وي‌ علم‌ جفر است‌ و آن‌ را تفسير فرموده‌ است‌ به‌ اينكه‌ آن‌ عبارت‌ است‌ از ظرفي‌ كه‌ در آن‌ علم‌ پيامبران‌ و علم‌ علماي‌ گذشتۀ از بني‌اسرائيل‌ مي‌ باشد. و راجع‌ به‌ علم‌ جفري‌ كه‌ نزد ايشان‌ است‌ از آنان‌ مطالبي‌ بسيار نقل‌ شده‌ است‌. و ما اگر چه‌ آن‌ علم‌ و مراد و منظور از آن‌ را نمي‌شناسيم‌ الَّا اينكه‌ از آن‌ رواياتي‌ كه‌ دربارۀ جفر وارد است‌ و اين‌ كه‌ علم‌ جفر از مصادر علومشان‌ مي‌ باشد، به‌ دست‌ مي‌آوريم‌ كه‌: آن‌ علمي‌ است‌ شريف‌ كه‌ خداوند به‌ آنان‌ عنايت‌ نموده‌ است‌. و در كتاب‌ «كافي‌» دربارۀ علم‌ جفري‌ كه‌ نزد آنان‌ است‌ روايات‌ كثيري‌ وارد است‌.

بعضي‌ از علماء أهل‌ سُنَّت‌ علم‌ جفر را ذكر كرده‌اند و گفته‌اند: امام‌ صادق‌ علیه السلام آن‌ را مي‌ دانسته‌ است‌. شَبْلَنْجي‌ در «نور الابصار» ص‌ 131 گويد: در كتاب‌ «حياة‌الحيوان‌ الكبري‌» گفته‌ است‌: فائدةٌ: ابن‌قُتَيْبَه‌ در كتاب‌ «أدب‌ الكاتب‌» گويد: كتاب‌ جفر را امام‌ جعفر الصّادق‌ بن‌ محمد الباقر نوشته‌ است‌، و در آن‌ علم‌ مايحتاج‌ بشر تا روز قيامت‌ موجود مي‌باشد.

و أبوالعَلاء بدين‌ علم‌ اشاره‌ كرده‌ است‌:

لَقَدْ عَجِبُوا لآلِالْبَيْتِ لَمَّا                         أتَاهُمْ عِلْمُهُمْ فِيِ جِلْدِ جَفْرِ

فَمِرْآةُ الْمُنَجِّمِ وَ هْيَ صُغْرَي‌                 تُرِيهِ كُلَّ عَامِرَةٍ وَ قَفْرِ

و در كتاب‌ «الفُصُول‌ المُهِمَّة‌» گفته‌ است‌: بعضي‌ از اهل‌ علم‌ نقل‌ كرده‌اند كه‌ كتاب‌ جفري‌ را كه‌ پسران‌ عبدالمومن‌ بن‌ علي‌ در مغرب‌ زمين‌ از يكديگر به‌ إرث‌ برده‌اند از گفتار امام‌ جعفر صادق‌ مي‌باشد. و براي‌ حضرت‌ در دارا بودن‌ اين‌ علم‌ منقبتي‌ است‌ عالي‌ و درجه‌اي‌ است‌ والا كه‌ دلالت‌ بر فضل‌ وي‌ مي‌كند.

کیمیاء و جابر بن حیّان

بسياري‌ از مولِّفين‌ ذكر كرده‌اند كه‌: امام‌ جعفر صادق‌ علیه السلام داراي‌ علم‌ كيميا بوده‌ است‌. و شاگرد وي‌: جابر بن‌ حيّان‌ صوفي‌ طرطوسي‌ اين‌ علم‌ را از او أخذ نموده‌ است‌.

او در علم‌ كيمياء پانصد رساله‌ در يكهزار ورقه‌ تأليف‌ كرد و اين‌ رساله‌ها متضمّن‌ رسائل‌ امام‌ جعفر صادق‌ علیه السلام بوده‌ است‌.

قدماء از دانشمندان‌ و متأخرين‌ از مستشرقان‌ در شأن‌ جابر سخن‌ بسيار گفته‌اند. ابن‌ نديم‌ در «فهرست‌» ص‌ 498 تا ص‌ 503 جابر بن‌ حيّان‌ را ذكر كرده‌ و دربارۀ او تطويل‌ گفتار نموده‌ است‌، و به‌ قدري‌ از كتب‌ و رسائل‌ در علوم‌ مختلف‌ بالاخصّ كيمياء و طبّ و فلسفه‌ و كلام‌ از وي‌ ذكر كرده‌ است‌ كه‌ وقت‌ انسان‌ در عمر طبيعي‌ گنجايش‌ اين‌ وسعت‌ و گسترش‌ از تأليف‌ را نخواهد داشت‌، مگر براي‌ افراد نادري‌ از مردم‌ روزگار كه‌ به‌ آنها ذكاوت‌ و هوش‌ بيرون‌ از حدّ داده‌ شده‌ است‌، و ايشان‌ با تمام‌ اهتمام‌ خود را بر كتابت‌ و تأليف‌ واداشته‌اند.

براي‌ جابر بن‌ حَيَّان‌ تأليفاتي‌ بر طبق‌ مذهب‌ شيعه‌ ذكر كرده‌اند و از اينجاست‌ كه‌: تشيُّع‌ وي‌ را استظهار نموده‌اند. و شايد أخذ او علم‌ كيمياء را از امام‌ صادق‌، و أمين دانستن‌ حضرت‌ او را بر تعليم‌ اين‌ علم‌ شاهدي‌ بر تشيّع‌ او بوده‌ باشد.

در «الذَّريعة‌» ج‌ 2 ص‌ 451و452 وي‌ را در رديف‌ مولّفين‌ شيعه‌ آورده‌ است‌ آنجا كه‌ در كتاب‌ خود از «إيضاح‌» در علم‌ كيميا نام‌ برده‌ است‌.

و اگر مي‌خواهي‌ در تشيّع‌ او يقين‌ داشته‌ باشي‌ كافي‌ است‌ در بعضي‌ از رسائل‌ او كه‌ مستشرق‌ «كراوس‌» انتشار داده‌ است‌ تفحّصي‌ بنمائي‌. زيرا در آنجا مشهود است‌ كه‌ علومش‌ را نه‌ تنها از امام‌ صادق‌ علیه السلام أخذ نموده‌ است‌ بلكه‌ از او مانند امام‌ مفترض‌ الطّاعة‌ و متّبَع‌الرأي‌ پيروي‌ مي‌نموده‌ است‌، و خواهي‌ دانست‌ كه‌ او تنها علم‌ كيميا را از حضرت‌ أخذ نكرده‌ است‌ بلكه‌ كلام‌ و غير كلام‌ را نيز فرا گرفته‌ است‌.

أيضاً مولّفين‌ اسلام‌ راجع‌ به‌ جابر بن‌ حَيَّان‌ منزلت‌ عظيمي‌ را قائلند و وي‌ را مفخري‌ از مفاخر اسلام‌ به‌ شمار مي‌آورند، و جاي‌ عجبي‌ نيست‌. زيرا كسي‌ كه‌ مولَّفاتش‌ از سه‌ هزار كتاب‌ و رساله‌ در علوم‌ مختلفه‌ تجاوز كند كه‌ بيشتر آنها از علوم‌ نظريّه‌ و طبيعيّه‌اي‌ باشد كه‌ در تجارب‌ آنها و تطبيقات‌ آنها نياز به‌ گذشت‌ زمانهاي‌ طويلي‌ وجود دارد- و اينها در غير از علم‌ كلام‌ و فلسفه‌ است‌- حقّاً سزاوار تجليل‌ و تقدير و تكريم‌ مي‌باشد، و سزاوار است‌ كه‌ مايۀ فخري‌ باشد كه‌ بدو ابراز سرفرازي‌ نمايند.

و اين‌ واقعيّت‌ بر مستشرقين‌ گران‌ آمده‌ است‌ كه‌ يك‌ نفر عرب‌ مسلمان‌ و از اهل‌ قرن‌ دوم‌ از هجرت‌ در ميان‌ جهانيان‌ بدين‌ آراء سديده‌ ممتاز گردد، به‌ طوري‌ كه‌ نظريّاتش‌ اصول‌ عامّه‌ و قوانين‌ و مسائلي‌ گردد كه‌ علم‌ شيمي‌ قديم‌ و جديد بر آن‌ متّكي‌ باشد.

لهذا در تعرضّشان‌ به‌ إقرار و اعتراف‌ به‌ مقام‌ و منزلت‌ او دچار خبط‌ گرديده‌اند و مانند حَاطِب‌ لَيْل‌ (هيزم‌ كش‌ در درون‌ شب‌ ظلماني‌) هي‌ خود را بدين‌ طرف‌ و آن‌ طرف‌ مي‌زنند: گاهي‌ در وجود و تحقّق‌ خارجي‌ او تشكيك‌ مي‌نمايند، و گاهي‌ در عصر و زمان‌ او، و گاهي‌ در اين‌ كتابهائي‌ كه‌ به‌ او نسبت‌ داده‌ شده‌ است‌، و گاهي‌ در نسبت‌ بعضي‌ از آنها كه‌ از استادش‌ امام‌ جعفر صادق‌ علیه السلام روايت‌ نموده‌ است‌، و گاهي‌ در تبويب‌ أبواب‌ و وضع‌ و اُسلوب‌ رسائلش‌ كه‌ در ميان‌ اهل‌ آن‌ عصر معروف‌ نبوده‌ است‌. الي‌ غير ذلك‌ از تشكيكات‌.

و برخي‌ از اين‌ تشكيكات‌ و پندارهاي‌ موهومه‌ را كاتب‌ اسمعيل‌ مظهر صاحب‌ مَجلَّةُ «العُصور» در نشريّات‌ خود «المقتطف‌» (68/544-551 و از 617-625) به‌ باد بطلان‌ و انهدام‌ گرفته‌ است‌. و در اين‌ مضمار نيز استاد احمد زَكي‌ صالح‌ در نوشتجاتش‌ در مجلّۀ رسالۀ مصريّه‌ سال‌ هشتم‌ (ص‌ 1204- 1206 و از 1235- 1237، و از 1268- 1270، و از 1299- 1302) وارد شده‌ است‌، و آن‌ أوهام‌ و پندارهاي‌ غلط‌ را از روي‌ طريقۀ علميّۀ حِكَميّه‌ تضعيف‌ و تزييف‌ و إبطال‌ نموده‌ است‌ و مكررّاً تصريح‌ به‌ تشيّع‌ او كرده‌ است‌.

و در ردِّ رأي‌ استاد «كراوس‌» در ص‌ 1299 گويد: بسيار واضح‌ و روشن‌ است‌ نزد هر كس‌ كه‌ علم‌ كلام‌ را مي‌آموزد كه‌: با نشاط‌ترين‌ فرقه‌ها در حركتهاي‌ علمي‌ و كلامي‌، فرقۀ شيعه‌ بوده‌ است‌، و اولين‌ كساني‌ كه‌ مذاهب‌ دينيّه‌ را بر اصول‌ و اُسُس‌ فلسفيّه‌ پايه‌گذاري‌ كرده‌اند شيعه‌ بوده‌اند تا به‌ حدّي‌ كه‌ بعضي‌ به‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ فلسفۀ مخصوصي‌ را نسبت‌ مي‌دهند.

و اين‌ سخن‌ از احمد زَكي‌ براي‌ تصحيح‌ آن‌ چيزي‌ مي‌ باشد كه‌ به‌ جابر نسبت‌ داده‌ شده‌ است‌ از مقارنۀ ميان‌ آراء كلاميّه‌ و فلسفيّه‌.

و محصّل‌ گفتار آنكه‌: تشيّع‌ جابر و تقدّم‌ او در بسياري‌ از علوم‌ بالاخص‌ علم‌ كلام‌ و فلسفه‌ و طبّ و علم‌ شيمي‌ و تمام‌ طبيعيّات‌، امروزه‌ از واضحات‌ گرديده‌ است‌. و هيچ‌ وجهي‌ ندارد كه‌ آراء و نظريّاتش‌ أصل‌ عامّ و أساس‌ كلّي‌ براي‌ علوم‌ شيمي‌ قرار گيرد مگر آنكه‌ او اين‌ علم‌ را از معدن‌ صحيحش‌: الإمام‌ الصّادق‌ علیه السلام أخذ كرده‌ باشد.

و من‌ بسياري‌ از مصادر را دربارۀ جابر گردآورده‌ بودم‌ تا در ترجمۀ احوال‌ وي‌ بسط‌ دهم‌ جز اينكه‌ در اينجا به‌ همين‌ مقدار مختصر اكتفا نمودم‌، زيرا ديدم‌ كه‌ اگر بخواهم‌ كلام‌ را در هر جا كه‌ اقتضاي‌ بحث‌ بيشتري‌ دارد بيشتر توسعه‌ دهم‌، تحقيقاً اين‌ كتاب‌ به‌ صورت‌ مجلّداتي‌ درمي‌آيد، و آن‌ نيز گرچه‌ خالي‌ از فائده‌ نبود اما از بحث‌ أحوال‌ خصوص‌ امام‌ صادق‌ علیه السلام فراتر مي‌رفت‌.

سائر علوم :

مراد و منظور ما از علومي‌ كه‌ در اينجا دربارۀ امام‌ صادق‌ علیه السلام نوشتيم‌ و توضيح‌ داديم‌ كه‌ مردم‌ از آن‌ حضرت‌ أخذ نموده‌اند آن‌ نيست‌ كه‌: اين‌ علوم‌، تمامي‌ علوم‌ وي‌ بوده‌ است‌، زيرا امام‌ بنابر نظريّه‌ و رأي‌ شيعه‌ لازم‌ است‌ كه‌ عالم‌ به‌ هر چيز باشد، و دانشمندترين‌ مردم‌ در هر فنّ و علم‌ و زبان‌ و لغتي‌ بوده‌ باشد، همان‌ طور كه‌ حكم‌ عقلي‌ بدين‌ مرام‌ ناطق‌ است‌.

و اگر بالفرض‌ از امامت‌ الهيّۀ امام‌ صادق‌ علیه السلام هم‌ صرف‌ نظر نمائيم‌ و فقطّ به‌ دليل‌ نقلي‌ نگريم‌، خواهيم‌ دانست‌ كه‌: در هر زمان‌ به‌ طور لزوم‌ و غير قابل‌ تخلّف‌ بايد عالمي‌ به‌ كتاب‌ خدا و سنَّت‌ رسول‌ خدا بوده‌ باشد همچنان‌ كه‌ حديث‌ ثَقَلَيْن‌ بر اين‌ مهمّ دلالت‌ دارد. و از طرفي‌ چون‌ مي‌دانيم‌: عالم‌ به‌ كتابي‌ كه‌ تبيان‌ و روشنگر تمام‌ چيزهاست‌ واجب‌ است‌ كه‌ عالم‌ به‌ تمام‌ چيزها بوده‌ باشد، و مادامي‌ كه‌ كتاب‌ موجود است‌، عالم‌ به‌ كتاب‌ از عترت‌ پيامبر تا روز حشر بايد موجود باشد، بنابر اين‌ ابداً آن‌ عالم‌ موجود در عصر امام‌ صادق‌ علیه السلام از وجود مباركش‌ نمي‌تواند تجاوز كند و احياناً بر دگري‌ صدق‌ نمايد. زيرا در عصر او اعلم‌ از او به‌ كتاب‌ خدا و سُنَّت‌ رسول‌ خدا نبوده‌ است‌. آثار بجاي‌ ماندۀ از وي‌ كافي‌ است‌ براي‌ إفادۀ اين‌ معني‌ كه‌ او اعلم‌ زمان‌ بوده‌ است‌.

فعليهذا صادق‌ اهل‌ البيت‌ عالم‌ اهل‌البيت‌ در عصر خود بوده‌ است‌، و عالم‌ عترت‌ به‌ كتاب‌ جامع‌ جميع‌ علوم‌ و فنون‌ بوده‌ است‌. و از همين‌ جا ما بي‌نياز شديم‌ به‌ همين‌ مقدار مختصري‌ كه‌ دربارۀ علوم‌ وي‌ متعرّض‌ شديم‌ از تعرّض‌ بقيّۀ علوم‌ و شواهد بر علم‌ او در آن‌ علوم‌.

بنابراين‌ اگر حديث‌ وارد باشد كه‌ امام‌ صادق‌ علیه السلام اين‌ طور بوده‌ است‌ كه‌ با فارسي‌ زبانان‌ با لسان‌ آنها، و با اهل‌ ساير لغات‌ با لغات‌ آنها گفتگو داشته‌، و با هر صاحب‌ فنّ و علمي‌ مناظره‌ داشته‌، و بر آنان‌ غالب‌ مي‌گرديده‌ است‌ مانند علماء علم‌ نجوم‌ و فلك‌ و طبّ و طبيعيّات‌ و غير ذلك‌، نبايد به‌ ديدۀ إعجاب‌ بنگريم‌. زيرا اخبار و تواريخ‌ و آثار تماماً بر اين‌ مرام‌ دلالت‌ دارند و بدين‌ مهم‌ گويا هستند.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ چهار شنبه 13 شهريور 1392 ] [ 12:32 ] [ استاد معین زاده ] [ ]
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

ای مردم، من از میان شما میروم ولی دو چیز گرانبها بین شما باقی میگذارم تا هر زمان بر انها تقدم جویید گمراه نخواهید شد و ان دو قران و عتر و اهل بیتم است. این دو هرگز از یکدیگر جدا نخواهند شد تا زمانی که در کنار چشمه کوثر به من ملحق شوند.
موضوعات وب
برچسب‌ ها
آرشيو مطالب
اسفند 1393
مرداد 1393 دی 1392 شهريور 1392 تير 1392 خرداد 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آذر 1391
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 99
تعداد نظرات : 33
تعداد آنلاین : 1


اوقات شرعی